«آبی روشن »قصه خضر است و موسی!

فیلمنامه قهرمان و ضدقهرمان خیلی خوبی داشت، یکسان بود، قهرمانی که بزرگترین مانع را نهایتا در خودش دید، پس خودفکنی کرد و بر ضد قهرمان که درونش بود پیروز شد و به خادم نائل آمد.

سینما اعتماد ، لقمان مداین ، محتوای فیلم بسیار خوب طرح شده بود، ما را یک قدم بالا می برد تا از زاویه شخصی به مباحث پیرامونی نگاه نکنیم، ما را به صندلی امام رضا(ع) می نشاند تا با احاطه کامل هر شخص را آنالیز کنیم، قضاوت نکنیم، بعد مثبت و منفی انسان ها را کنار هم می گذاشت، می خواست بگوید برای آنکه خادم اهل بیت(ع) شوی باید حسابت را با همه تسویه کنی، هیچ نقطه تاریکی نه در ذهنت باشد نه در قلبت، رشد  و بخشندگی را تعلیم‌می داد، آمد تا بگوید هیچ خیری به کسی نمی رسانی مگر آنکه پاسخش را در همین جهان می یابی، یعنی از هر دست بدهی از همان دست پس می گیری، نشان می دهد امام رضا(ع) ضامن هرکس می شود چه خوش نام چه بد نام  و دلیلش صبر ایوب می خواهد تا به سفر قهرمان بروی و دانه به دانه دلیلش را بیابی.

فیلمنامه قهرمان و ضدقهرمان خیلی خوبی داشت، یکسان بود، قهرمانی که بزرگترین مانع را نهایتا در خودش دید، پس خودفکنی کرد و بر ضد قهرمان که درونش بود پیروز شد و به خادم نائل آمد، حاج یونس و صبا را خضر دیدم و موسی، گام به گام می رفتند و تجربه می کردند، همان اندازه موسی قصه را بی حوصله  لج باز و کنجکاو می یابیم، عنصر ارتباطی قوی دارد، عطف بندی اش بسیار مثبت است، تعلیق دارد، دیالوگ هایش قدری طولانی و کلیشه ای است که فیلم را از ریتم می اندازد، کشمکش هایش کشش دارد، پیرنگش بسیار خوب است و خرده پیرنگ های خوش نگاشت، کاشت، داشت و برداشت کاراکتر هایش طی سفر رعایت نمی شود و بی حساب کاراکتر وارد و خارج می شود، شخصیت پردازی خوبی دارد.

میزانسن مطلوبی دارد، طراحی لباسش خیلی خوب بود، با سطح فرهنگی هر کاراکتر هم خوانی داشت، طراحی صحنه اش منطبق با قصه بود، گریم متناسبی داشتند، در ترمیم و ترسیم موفق بود.

در المان های فوق زیبایی شناسی بصری و توجه به رنگ وجود داشت که ترکیبی عالی می ساخت.

صداپردازی عالی بود، صدای محیط و موسیقی متن داشت، تدوین از چینش خوبی بهره می برد ولی حذف نمای مازاد نکرده بود، نمای ری اکشن خوبی برنگزیده بود که نمی دانم گزینه دیگری داشته یا خیر اما اصلاح رنگ و نورش خوب بود.

بازیگرانش جملگی خوب و درجه یک بودند، نقش را شخصی کرده، میمیک صورت باور پذیری ارائه داده بودند و المان های جسمانی شان کاملا خوب بود، ادای دیالوگ مناسبی در لهجه، لحن و آواداشتند که درخشان بود.

شاهد یک مرتضی امینی تبار منحصر به فرد بودیم که فضای فیلم را متفاوت و مثبت کرد، ضربان را بالا برد و مخاطب را با فیلم همگام کرد، مهران احمدی بی نظیری داشت که همه دار و ندار فیلم بود و یک تنه پیرنگ را به دوش می کشید و کشش ایجاد می کرد، مهران غفوریانش حرفه ای آمد و کاملا نقش را شخصی کرد حتی ورود ناگهانی اش آنقدر قوی بود که مخاطب را مجذوب خود می ساخت، سارا حاتمی در نشان دادن آن شخصیت پرتنش که بتواند واکنش مخاطب را برانگیخته کند خوب ظاهر شد و استاد عزیز جناب علی اکبر اصانلو را داشتیم که دقایق کوتاه حضورشان بسیار پر افتخار بود.

کارگردان بعضا زاویه ری اکشن خوبی بر نگزیده بود، بر تدوین دقت نکرده بود ولی در میزانسن و فیلمنامه  که از فیلم کتاب سبز نیز ایده برداری کرده بود، بازی خوبی که از بازیگرانش مطالبه کرد، صدا، موسیقی، محتوا و قاب بندی درجه یکش بی نظیر بود.

امتیاز شما
برای عضویت در کانال تلگرام کلیک کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا