یک جشنواره، یک فیلم| ظاهر و باطن هیچ!
«ظاهر» در ساختار فیلمنامه شخصیتهای تخت و تصنعی دارد که طبیعتا بازی بازیگران هم نمیتواند به رشد آنها کمک کند.
سینما اعتماد – میثم محمدی – فیلم سینمایی «ظاهر» آخرین فیلمی بود که در روز اول چهل و دومین جشنواره فیلم فجر در مرکز همایشهای برج میلاد روی پرده رفت و اهالی رسانه به تماشای آن نشستند. با توجه به دقایق ابتدایی اثر متوجه شدیم که قرار است با فیلمی شخصیتمحور همراه باشیم و «ظاهر» که در حال گذراندن دوران سربازی خود است، قرار است مرکز توجه درام باشد.
با این اوصاف پر واضح است که وظیفه سنگینی بر دوش شخصیت اصلی اثر قراردارد، چرا که او و موقعیتها، بحرانها و کنش و واکنش او موتور حرکت فیلم و منشاء فراز و فرودهای قصه است و مابقی کاراکترها به نوعی باید به پیشبرد ماجرا و مصائب و مواجهه او با پیرامون کمک کنند.
در ظاهر اثر گویی که تلاش فیلمساز بر این است، اما معرفی، طرح مساله، سیر تحول کاراکتر و همچنین بازی نقش اصلی فیلم، به تکامل نرسیده و در نتیجه اثر را الکن و هدف فیلمساز را بینتیجه میگذارد. حال این هدف میخواهد ناظر بر ابلاغ مفهوم به زبان سینما باشد یا اینکه صرفاً قصهای با درونمایههای اخلاقی و عاشقانه را برای مخاطب تعریف کند.
«ظاهر» در ساختار فیلمنامه شخصیتهای تخت و تصنعی دارد که طبیعتا بازی بازیگران هم نمیتواند به رشد آنها کمک کند.
پلانهای تخت با ترکیببندیهای سطحی که نتوانسته از عناصر بصری که در لوکیشن و همچنین صحنه در اختیارش گذاشته، استفادهای در خدمت تقویت فضاسازی کند.
از طرفی فیلم از منظر قصه، دو تکه است و رابطه دراماتیک و عاشقانه شخصیت اول با دختری که به او دلبسته در کنار ارتباط او با پیرزن و پیرمردی که دچار مشکل هستند، فضایی باورپذیر و چفت و بست منطقی ندارد و این را میتوان در ضعف شدید فیلمنامه به لحاظ روایی و همچنین ساختار ضعیف علی و معلولی آن دنبال کرد.
علاوه بر اینها فیلم ساختار قابل شناختی ندارد و از منظر فیلمنامه فاقد نوسانات مورد انتظار یک اثر قصهگوی کلاسیک است. نه میتوان قهرمان را پذیرفت، نه اینکه بحران او را درک کرد و با او همراه شد و نه اینکه انگیزههای قابل قبولی در پس این راه عاشقانه و گاهی عارفانه پیدا میشود.
عناصر دیگری که در سمپاتیک کردن یک فیلمنامه دخیل هستند و در صورت به کارگیری هنرمندانه و براساس ملزومات درام به شکلی باورمند و دور از خودنمایی، میتواند به تثبیت جهانذهنی فیلمساز و فضای کلی اثر کمک کند، صحنه، لباس و رنگهای به کار رفته در آنهاست که در این فیلم به شدت تصنعی و پسزننده از آب درآمده و شعاری عمل میکند.
«ظاهر» خاتمهای به گام ابتدایی نه چندان مثبت چهل و دومین جشنواره فیلم فجر بود که نکته مثبت قابل اعتنایی برای ارائه نداشت و در خوشبینانهترین حالت میتوان گفت که نیت همه عوامل فیلم برای ساخت چنین اثری، نگاهی انسانی به ماجرای شخصیتی بود که جذابیت کافی از منظر سینمایی نداشت.