سرسیستم کلاه می‌گذارند! مگر منِ مدیر چند بار می‌توانم اعتماد کنم؟

بخشی دیگر از گفت وگوی فریدون جیرانی با روح الله سهرابی را بخوانید.

سینما اعتماد ، فریدون جیرانی دربخشی از  گفت وگو با روح الله سهرابی درباره  فیلم« قصیده گاو سفید »و «کیک محبوب من »صحبت می کند.

*چرا مشکل «قصیده گاو سفید» را حل نمی‌کنید. می‌دانم که مربوط به دوره قبل است.

ظاهرا اصلی‌ترین مشکلش برمی‌گردد به قوه قضاییه. ولی اصل ریشه ماجرا برمی‌گردد به جشنواره‌های اسراییلی ظاهرا چون آنجا پخش شده و آنجا شرکت کرده است یک مقدار فرامتن شد. ولی اگر اشتباه نکنم آن هم قاچاق شد.

در جشنواره ۳۷ در فستیوال این فیلم را دیدیم.

چون این فیلم را مثال زدید بد نیست بگویم؛ یک مساله و معضلی که من به شخصه در سازمان سینمایی با آن درگیر هستم، یکی از گله‌مندی‌هایم از سینماگران این است که ‌ای کاش به اعتماد هم درست پاسخ بدهیم. شما به عنوان فیلمساز وقتی نزد بنده تشریف می‌آورید و با هم قرار و مدار می‌گذاریم- ولو به غلط- و شما آن قرارها را می‌پذیرید، یا ما- حتی به غلط- می‌پذیریم، منتها به تعهد فیمابین می‌رسیم و می‌پذیریم که طبق آن تعهد پیش برویم، اگر شما به عنوان سینماگر عهدشکنی کنید و من به این باور برسم که شما دروغ گفته‌اید و من را فریب داده‌اید و امتیاز و مجوز را گرفته‌اید، ممکن است به نفر بعد از شما بدبین شوم. یعنی اعتماد در من از بین برود. کما اینکه شما هم همین‌طور هستید. اگر من به عنوان مدیر به شما می‌گویم این اصلاح را انجام بدهید، به شما پروانه نمایش می‌دهم و در فلان تاریخ هم اکران خواهید داشت. اگر انجام ندهم اعتماد شما به من که از بین رفته هیچ، اعتمادتان به مدیران دیگر آن مجموعه هم از بین خواهد رفت.

دوستان ما تعهدات را امضا می‌کنند، اصلاحات را انجام می‌دهند و اظهار همراهی، تعامل و همدلی دارند و ما هم با تمام نیرو پشت‌شان می‌آییم، پروانه ساخت می‌دهیم. یک‌سال می‌گذرد و یک ‌دفعه خبری یا عکسی از فیلم می‌آید که می‌بینیم بازیگر اصلی فیلم بی‌حجاب است. در فلان جشنواره هم هست. هیچ ایرادی ندارد. شما که قرار است بازیگر بی‌حجاب به فیلم‌تان ببرید اصلا نیاز ندارید پروانه ساخت بگیرید. با مدلی که معتقد هستید، بروید تولید کنید. پس چرا پروانه ساخت می‌گیرید؟ شما که قرار است بدون حجاب کار کنید، وقتی پروانه ساخت هم می‌گیرید یعنی هم سر سیستم کلاه می‌گذارید و هم اعتماد سیستم به سینما را سلب می‌کنید. آن فیلم را اکران می‌کنید. امروز در یک جلسه‌ای صحبت می‌کردم که انگار جشنواره‌ها هم فهمیده‌اند و حنای برخی دوستان برای آنها هم رنگی ندارد. یعنی برلین هم فهمیده سینما باید اول سینما باشد و بعد به مسائل دیگر بپردازد.

چون فیلم را ندیده‌ایم، نمی‌توانیم قضاوت کنیم. 

می‌خواهم بگویم این خیلی درد بزرگی برای مدیر است و حال بدی به مدیر می‌دهد. به عنوان مدیری که پشت آن فرد ایستاده می‌توانید ازشان بپرسید که به شخصه، بنده یا دوستانی که در مجموعه بودند، چقدر برای گرفتن پروانه ساخت آن فیلم جنگیده‌اند. ابزار بعدی من برای گرفتن مجوز یا هر چیز دیگر را از من می‌گیرند. مگر منِ مدیر چند بار می‌توانم اعتماد کنم؟

مگر در آن فیلم از کلاه‌گیس استفاده نشده؟

فرقی نمی‌کند. اگر قرار بود درست باشد که فیلم «کاناپه» آقای عیاری بیرون آمده بود. پس معلوم است هنوز این مساله حل نشده. مساله‌ای که حل نشده را باید مراقبت کنید تا مدیری را که به خاطر ما پیش چند نفر تعهد داده و ریش گرو گذاشته زیر سوال نبریم. دوم اینکه در جریانات سال قبل که خیلی هم اصطلاحا شلوغ‌پلوغ شد و بالا گرفت، سینماگری داشتیم که در یکی از ۱۵۰۰ جلسه‌ای که داشته‌ام می‌آمده، بازیگری نزد من آمده و با هم صحبت کرده‌ایم و درددل کرده و بغضش ترکیده. اگر مصاحبه من را می‌شنود حتما خودش می‌تواند شهادت بدهد. گفته ۲۰ میلیون تومان بیشتر در حساب من نیست من را کمک کنید که از این وضعیت دربیایم، ممنوع‌الخروجی من رفع شود. ما با همان نماینده تام‌الاختیار دادستان جلسه گذاشته‌ایم درخواست کرده‌ایم و یک نشست مشترک گذاشته‌ایم. همین بنده‌خدایی که به‌زعم خودش 20 میلیون در حسابش بوده، برای بدهی‌ای که به یک ارگان دیگر داشته با مدیرعامل آن ارگان تماس گرفتم و گفتم با فیلمی که قبلا ایشان تهیه کرده بدهی‌اش را تهاتر کنید. آنها هم پذیرفتند و گفتند بررسی کنیم. یعنی تا این حد به حل مشکل یک فرد ورود کرده‌ایم. دو روز بعد از طریق فضای مجازی مطلع می‌شوم که ایشان از ایران فرار کرده. یعنی ممنوع‌الخروجی که رفع شده رفته و تمام بالا تا پایین همه مبانی و اصول و پایه‌های یک سیستم و مملکت را زیر سوال برده.

امتیاز شما
برای عضویت در کانال تلگرام کلیک کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا