زنگ خطر جدی برای سقوط سینما| نگاهی به چهل و دومین جشنواره فیلم فجر

سینما تخصص می‌خواهد، نیاز به برنامه مشخص دارد و باید پذیرفت که هر کسی فقط با عناوین شعاری و مدیرپسند و برچسب‌هایی که خوشایند رئوس قدرت در بخش‌های مختلف حکمرانی کشور است، قادر به اداره آن نخواهد بود و انکار مداوم و آمارهایی که به لطف چند کمدی که آنها هم در دورانی مغضوب همین مدیران بودند، راه به جایی نخواهد برد و سینمای ایران در سال‌های آتی به سرعت به سمت نابودی مطلق حرکت خواهد کرد و چهل و دومین جشنواره فیلم فجر با دبیری ضعیف و بی‌برنامه مجتبی امینی زنگ خطر جدی بزرگی بود که در بهمن 1402 خورشیدی به صدا در آمد و به گوش همه کسانی که فارغ از هر جناحی، نسبت درستی با سینما دارند رسید.

سینما اعتماد – میثم محمدی – کاش در جشنواره چهل و دوم فیلم فجر حضور نداشتم و براساس شنیده‌ها درباره کیفیت پایین این رویداد سینمایی، قضاوتی نصفه و نیمه داشتم و لااقل می‌توانستم در ذهن خودم بخشی از انتقادات را به غرض‌ها و جناح‌بندی‌های سیاسی و اختلافات ایدئولوژیک نسبت بدهم، اما از روز اول و در تمام لحظات جشنواره چهل و دوم حضور داشتم تا ببینم این همه ادعای مدیران و مسئولان سینمایی درباره اعتلای سینمای ایران و رشد و رونق آن تا چه میزان قابل اعتناء است.

واقعیت این است که جشنواره حتی فراتر از تصورات کسانی که با دیدگاه‌های سیاسی و ایدئولوژیک و … آن را ارزیابی می‌کنند هم ضعیف‌تر و بدتر بود. بدون تعارف باید گفت که بی‌شک ضعیف‌ترین جشنواره ادوار را شاهد بودیم و این بد بودن از جوانبی چون مدیریت اجرایی جشنواره، کیفیت آثار، حضور هنرمندان و حتی محتواها و مضامین موردپسند دبیرجشنواره و همفکران او قابل اثبات و بررسی است.

جشنواره‌ای فاقد فیلمنامه!

در این دوره به غیر از تعداد آثار متوسطی که با اغماض به میزان انگشتان یک دست می‌رسد، مابقی فیلم‌ها به شکلی آشکار ضعیف و توخالی بودند. در واقع شاید خیلی‌ها صحبت‌های محمدرضا عباسیان یکی از اعضاء هیات انتخاب جشنواره را که به کیفیت پایین آثار جشنواره اشاره کرده بود را جدی نگرفتند و معتقد بودند یک بازی رسانه‌ای و شیطنت برای دیده شدن است، اما حقیقت ماجرا تلخ‌تر از آن اظهارنظر کوتاه است، چرا که این ضعف‌ها از سوژه‌ها و مضامین گرفته تا فیلمنامه‌ها و کارگردانی و بازی‌ها، ناامیدکننده و دور از تصور بوده است.

یکی از گواهان این امر، ندادن سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه در مراسم اختتامیه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر است! جایی که جمع‌بندی نهایی و خروجی داوران در بخش فیلمنامه به یک دیپلم افتخار منجر شده و آن هم تعلق گرفت به فیلمنامه «پرویز خان» که اثری متوسط بود و حتما که استحقاق آن را داشت. مفهوم نداشتن فیلمنامه‌ای که بتواند در حد دریافت سیمرغ باشد چیست؟ غیر از این است که پایه اصلی هر فیلم، فیلمنامه آن است؟ این یعنی چهل و دومین جشنواره فیلم فجر و آثار آن فیلمنامه استاندارد نداشته‌اند و این موضوع به وضوح در آثار قابل مشاهده بود.

وقتی فیلمنامه نباشد، طبیعی است که کاراکترها ضعیف هستند، فضاسازی‌ها خوب نیست، پیرنگ و خرده‌پیرنگ با آسیب مواجه است، درام شکل نمی‌گیرد، کشمکش حاصل نمی‌شود، روایت‌ها و کنش و واکنش‌ها در بیشتر مواقع مضحک و تاسف‌برانگیز می‌شود و در نهایت تکنیک و کارگردانی و مسائل فنی هم نمی‌تواند به داد اثر برسد.

سطح بالای تکنیک در برخی آثار

یکی از معدود نکات مثبتی که می‌توان در برخی آثار سینمایی امسال به آن اشاره کرد، ارتقاء سطح تکنیکی آثار در بخش‌های فیلمبرداری، جلوه‌های ویژه کامپیوتری در بعضی آثار است که به افزایش کیفی فیلم‌ها از منظر بصری بسیار کمک کرده است، اما باز هم باید گفت تا زمانی که سینما فیلمنامه‌های درست و باکیفیت نداشته باشد، تمام این نکات مثبت هم هدررفته و بی‌اثر خواهد شد. درست مثل اتفاقی که در این جشنواره شاهد آن بودیم.

شعارها و سرمایه‌های هدر رفته و ایدئولوژی شکست خورده

افسوس بیشتر زمانی به وجود می‌آید که ارگان‌ها و سازمان‌های مدعی و کسانی که سرمایه‌های هنگفت را در اختیار دارند، فقط با شعار تولید آثار ارزشی و معناگرا و ارج نهادن به شخصیت‌ها و قهرمانان جنگ، پروژه‌هایی با هزینه‌های سرسام‌آور تعریف کرده و در نهایت با ضعف‌های متعدد وارد رقابت می‌شوند و در یک فضای انحصاری هر کدام جایزه‌ای را از سر سفره برداشته و می‌روند تا با اعتبار کاذبی که کسب کرده‌اند و بدون ترمیم ضعف‌ها و حساسیت بیشتر از منظر هنری، بودجه‌های دیگری را برای سوژه‌های متعددی که در نظر دارند، صرف کنند. آثاری که بی‌تردید توان بازگشت سرمایه اولیه را نخواهند داشت و در کلیت سینما هم به غیر از دایره محدودی که آن هم با رانت‌ها و تبلیغات گسترده در اکران ایجاد می‌شود، توان جذب تماشاگر را ندارد و به شکست بزرگ تجاری منجر خواهد شد.

برای نمونه می‌توان به دو فیلم سینمایی «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی و محصول سازمان اوج و فیلم سینمایی «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی، محصول حوزه هنری در سال‌های اخیر اشاره کرد که سهم «غریب» از فروش در اکران 10میلیارد تومان و سهم فیلم «دسته دختران» 4میلیارد و 280 میلیون تومان بود که مجموع فروش آنها هم به میزان هزینه ساخت یکی از فیلم‌ها نمی‌رسد. فارغ از جنبه تجاری میزان اثرگذاری و ماندگاری این نوع فیلم‌ها هم مهم است که با واکنش‌هایی که نسبت به آنها در رسانه‌ها و البته در میان مخاطبان وجود داشته، مشخص است که از منظر ارتباط با مخاطب و تاثیرگذاری و یا همان اهداف ایدئولوژیک نهادهای سازنده هم با شکست بزرگی مواجه شده است و صرفا برای ارائه گزارش و بیلان کاری برای مدیران کارکرد دارد.

سقوط نگاه استراتژیک با هزینه‌های هنگفت

حالا در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر هم آثاری چون «آسمان غرب»، «مجنون»، «احمد»، «قلب رقه» و «دست ناپیدا» حضور داشتند که هیچ کدام نتوانستند حتی دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه را دریافت کنند، چرا که همه آنها در این بخش‌ با مشکلات عدیده‌ای مواجه بودند و با نگاهی به نظرات منتقدان به راحتی می‌توان فهمید که چه ضعف‌های فاحشی دارند. شعاری بودن، آشفتگی در روایت، درون‌مایه‌های دم‌دستی و در برخی آثار تکراری، زاویه نگاه کلیشه‌ای، شخصیت‌پردازی‌های سطحی و ضعیف، خرده‌پیرنگ‌های کم جان و … انتقاداتی بود که متوجه این آثار بود و علاوه بر اینها، ترکیب بازیگرانی که هیچکدام از منظر گیشه و فروش قدرت جذب مخاطب را ندارند.

با این وجود است که باید گفت ارگان‌های حامی این آثار، از منظر تولید آثاری مبنی بر پروپاگاندای ایدئولوژیک هم با شکستی محسوس مواجه خواهند شد و از این رو نمی‌توان توجیه عقلانی برای ساخت آنها در نظر داشت.

معدود آثار بی‌ادعا با آینده تجاری ضعیف

در مقابل باید به چند اثری اشاره کرد که با وجود هزینه‌ها و هیاهوی کمتر، لااقل توانسته است شکل و شمایلی استانداردتر داشته باشد و بی‌ادعا به جریان تولید در سینما کمک کند. فیلم‌هایی نظیر «باغ کیانوش»، «پرویز خان»، «آپاراتچی» و حتی «نوروز» که از منظر سوژه و ساختار بصری پیشنهاد جدیدی ارائه می‌کند.

قطعا که باز هم طبق روال همیشه، فیلمسازان بخش نگاه نو که اولین آثار سینمایی خود را ساخته‌اند، دست بالاتری نسبت به مدعیان سودای سیمرغ دارند و عیار آنها بالاتر از فیلمسازانی است که با در دست داشتن سرمایه‌های کلان، فیلم‌های به ظاهر پر زرق و برقی ساخته‌اند، هر چند که به غیر از کمدی «تمساح خونی» به کارگردانی جواد عزتی، درام ورزشی «پرویز خان» به کارگردانی علی ثقفی و درام کاراگاهی «بی‌بدن» به کارگردانی مرتضی علیزاده که البته به میزان حواشی و هیاهویی که داشت، انتظارات را برآورده نکرد، برای مابقی فیلم‌ها نمی‌توان اکران موفقی را متصور بود که البته این‌ها هم با اما و اگرهای بسیاری از منظر موقعیت اکران و پتانسیل‌های تبلیغاتی و … مواجه هستند.

عنوان نمایشی بین‌الملل و حضور آثار کوتاه و مستند در حاشیه

از دیگر ضعف‌های مشهود چهل و دومین جشنواره فیلم فجر، در حاشیه قراردادن آثار مستند و کوتاه و فیلم‌های بخش‌های متعدد بین‌الملل بود که به نحوی اتفاق افتاد که بود و نبود آنها در این فستیوال فرقی نداشت و تراکم حضور فیلم‌های سودای سیمرغ و نگاه نو و فشرده بودن برنامه اکران آثار این دو بخش، مجالی برای دیده شدن این دست آثار باقی نگذاشت، هر چند که خود آنها نیز در وضعیتی مطلوب روی پرده نرفتند و جدای از تعداد بالای فیلم‌هایی که در یک روز اکران می‌شد و نشست‌های مطبوعاتی که در یک بازه زمانی مشخص مدیریت و برگزار نمی‌شد، کماکان مشکل صدا و تصویر سالن همایش‌های برج میلاد نیز به قوت خود باقی بود.

فقدان ملزومات ابتدایی برای رسانه‌ها

کمبود امکانات و بخش‌های مرتبط با رسانه‌هایی که در این دهه تمرکز خود را روی آثار می‌گذارند را هم باید به سیاهه اشکالات جشنواره اضافه کرد. به نحوی که غیر از برنامه‌های تصویری و رادیویی و تلویزیونی که به شکلی متمرکز در غرفه‌ها مشغول فعالیت بودند، امکانات اولیه از جمله اینترنت و فضای استقرار خبرنگاران برای تولیدات مکتوب فراهم نبود، در حالی که در سال‌هایی از برگزاری جشنواره، این موارد از اقدامات اولیه محسوب می‌شد.

ستاره‌ها نیامدند!

برخلاف ادعای مدیران و برگزارکنندگان جشنواره، بخصوص مجتبی امینی، دبیر چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر که مدعی برگزاری جشنواره‌ای باشکوه بود، باید گفت که همچنان بسیاری از هنرمندان و اهالی رسانه و منتقدان به شکلی محسوس در این دوره غایب بودند و این مدعا را می‌توان با نگاهی گذرا به گزارش‌های تصویری عکاسان و مراسم فوتوکال جشنواره و البته نشست‌های این دوره از فستیوال فجر، ثابت کرد. جایی که فارغ از هنرمندان و اهالی باسابقه صنوف خانه سینما و دیگر دست‌اندرکاران که بسیاری از جشنواره استقبال نکرده بودند، حتی چهره‌ها و بازیگران قابل توجهی که در آثار بخش‌های مختلف پذیرفته شده در جشنواره به ایفای نقش پرداخته بودند هم در مراسم فوتوکال و نشست‌های رسانه‌ای آثار خود حاضر نشدند و دور جشنواره را خط کشیدند. از سویی دیگر به غیر از معدود آثاری، در فیلم‌ها هم نشانی از بازیگران مطرح و سطح یک سینما به چشم نمی‌خورد و در مجموع با جشنواره‌ای کم‌ستاره طرف بودیم که البته چند چهره جوان در عرصه بازیگری را در خود داشت که مورد توجه اهالی رسانه نیز قرار گرفتند.

زنگ خطر به صدا در آمد

با این اوصاف اگر همچنان جشنواره فیلم فجر را مهمترین رویداد سینمایی کشور می‌دانید، باید گفت آنچه که در این دوره نشان داد، یک شکست تمام‌عیار از هر منظر بود. چرا که با وجود چنین آثاری که به گفته بسیاری ویترین سینمای ایران است، اولا هیچ امیدی به موفقیت آنها در اکران وجود نخواهد داشت، به غیر از همان چند موردی که در بالا به آنها اشاره شد، دوما اینکه با دستاورد مهم سینمایی به لحاظ مضمون و ساخت و فیلمنامه و در کل یک یا چند اثر تمام‌عیار مواجه نیستیم و سوم اینکه برخلاف اظهارات خلاف واقع مسئولان و دست‌اندرکاران جشنواره، آشتی و پیوند دوباره‌ای میان جامعه سینمایی کشور و مدیرانی که پس از اتفاقات و التهابات سال‌های اخیر اقدامی اثرگذار برای رفع موانع نداشتند، صورت نگرفته است و نتیجه این دفع و محدودیت‌ها و نداشتن راهکاری برای رسیدن به شرایطی منطقی برای فعالیت مجدد بسیاری از هنرمندان تاثیرگذار سینما، جشنواره‌ای می‌شود که حداقل‌ها را هم ندارد و فقط در میان ادعاهای برگزارکنندگانی که شناخت و اراده کافی هم برای رونق واقعی سینما ندارند، نفس‌های‌اش به شماره افتاده است. سینما تخصص می‌خواهد، نیاز به برنامه مشخص دارد و باید پذیرفت که هر کسی فقط با عناوین شعاری و مدیرپسند و برچسب‌هایی که خوشایند رئوس قدرت در بخش‌های مختلف حکمرانی کشور است، قادر به اداره آن نخواهد بود و انکار مداوم و آمارهایی که به لطف چند کمدی که آنها هم در دورانی مغضوب همین مدیران بودند، راه به جایی نخواهد برد و سینمای ایران در سال‌های آتی به سرعت به سمت نابودی مطلق حرکت خواهد کرد و چهل و دومین جشنواره فیلم فجر با دبیری ضعیف و بی‌برنامه مجتبی امینی زنگ خطر جدی بزرگی بود که در بهمن 1402 خورشیدی به صدا در آمد و به گوش همه کسانی که فارغ از هر جناحی، نسبت درستی با سینما دارند رسید.

3/5 - (2 امتیاز)
برای عضویت در کانال تلگرام کلیک کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا