در اينكه اوليويه و كين هر دو بازيگران خوبي هستند شكي نيست اما فراهم شدن امكان بهره از ويژگيهاي بازي در بازي و از نقشي به نقشي ديگر رفتن براي آن دو فرصت خوبي فراهم كرده است تا توانايي بازيگري خودشان را بهتر نشان دهند. امكاني كه از دل فيلمنامه آنتوني شافر بيرون آمده است.
حسن لطفی در روزنامه اعتماد نوشت: ال منکیه ویچ فیلمی به نام کارآگاه یا بازرس دارد که داستان تو در تو و موقعیتهای متغیرش به دو بازیگر فیلم (سر لارنس اولیویه و مایکل کین) این فرصت را داده تا بازهای درخشانی داشته باشند. در اینکه اولیویه و کین هر دو بازیگران خوبی هستند شکی نیست اما فراهم شدن امکان بهره از ویژگیهای بازی در بازی و از نقشی به نقشی دیگر رفتن برای آن دو فرصت خوبی فراهم کرده است تا توانایی بازیگری خودشان را بهتر نشان دهند. امکانی که از دل فیلمنامه آنتونی شافر بیرون آمده است. فیلمنامهای که اقتباس از نمایشنامهای نوشته خود شافر است. فیلم سال 1972 ساخته شده و در همان سال هر دو بازیگرش نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد چهل و پنجمین مراسم اسکار میشوند. شاید اگر رقیب قدرتمندی به نام مارلون براندو و فیلمی به نام پدرخوانده وجود نداشت یکی از این دو نفر مجسمه اسکار آن سال را به خانه میبرد. حالا پس از گذشت بیش از پنجاه سال به نظر میرسد نیما جاویدی با سریال آکتور یکبار دیگر فیلمی در ستایش بازیگری ساخته و به بازیگران اصلی سریالش (احمد مهرانفر، هستی مهدویفر و نوید محمدزاده) این امکان را داده تا بتوانند تواناییهای خود را در نقشهای مختلف (پیر، جوان، لات بزن بهادر، ملیتهای مختلف و…) به اثبات برسانند. فیلم که در بخشی از لحظاتش گوشهچشمی به نمایشی دارد که توسط شافر نوشته شده از نظر بازیگری در بسیاری از قسمتها (قسمت اول، چهارم، هفتم و…) نتیجه خوبی به دست آورده است. نتیجهای که تنها مختص بازیگران اصلی نبوده و تعدادی از بازیگران نقشهای مکمل (گلاره عباسی، هومن برقنورد و هانیه توسلی) نقشهای کوتاه (فریده سپاهمنصور و لیلی فرهادپور) نیز بازیهای متناسب با حال و هوا و حس مورد نظر فیلمنامه ارایه کردهاند. ناگفته نماند مکث و توجه ویژه نیما جاویدی بر تثبیت حس و موقعیت در صحنههای فیلمش کمک شایان توجهی به بازیگران کرده تا نقش خود را به بهترین نحو اجرا کنند. مکثی که همچون فیلم سرخپوست باعث ایجاد و خلق موقعیتهای اثرگذار شده است و بخشی از آن مدیون تصویربرداری فیلم است.