درباره کارگردانی که از جهل مرکب رنج می‌برد و توجه را گدایی می‌کند!

نزديك به 10 سال است چندين شبكه ماهواره‌اي، راديويي، صدها حساب اينستاگرامي و توييتري در اقدامي هماهنگ هر كس در داخل ايران اعتباري دارد مورد حمله قرار مي‌گيرد.

به گزارش سینما اعتماد ، کیوان مهرگان در روزنامه اعتماد نوشت: محمود شمس‌الواعظین در 105 کیلومتری تهران تک و تنها در یک مزرعه مشغول تولید کشاورزی است.نزدیک به بیست سال از آخرین روزنامه‌ای که او سردبیری می‌کرده، گذشته است و 10 سال از آخرین تلاش ناکام او برای بازنشر یکی از روزنامه‌هایش می‌گذرد. 

چه اتفاقی افتاده یک سریال‌ساز سفارش شده پای او را به اثر جنایی‌اش باز می‌کند؟ از تخریب چهره و نام محمود شمس‌الواعظین چه فایده‌ای نصیب او می‌شود؟
برای یافتن پاسخ این پرسش به نقشه‌ای شوم می‌رسم که از آستین برخی رسانه‌های داخلی و خارجی فارسی زبان بیرون می‌آید.نابود کردن مراجع اجتماعی داخلی!
که این بخشی از یک پلان بزرگ‌تر برای انتقال مرجعیت سیاسی، ورزشی، اقتصادی، فرهنگی به آن سوی مرزهای ایران است.یک طرح چند لایه و پیچیده که در این نوشته به بهانه خبط کارگردان سریال گناه فرشته گوشه‌هایی از آن را می‌شود بازگو کرد.
نزدیک به 10 سال است چندین شبکه ماهواره‌ای، رادیویی، صدها حساب اینستاگرامی و توییتری در اقدامی هماهنگ هر کس در داخل ایران اعتباری دارد مورد حمله قرار می‌گیرد. سیاستمدار می‌شود استمرارطلب. روزنامه‌نگار می‌شود روزماله‌نگار. فیلمساز می‌شود همکار نهادهای امنیتی. نقاش و مجسمه‌ساز می‌شود ابزار پولشویی. بازرگان و کارآفرین می‌شود رانت‌خوار داخلی.

نسخه داخلی این رفتار با سرمایه‌های اجتماعی و مراجع داخلی به شکل دیگری و با ادبیاتی متفاوت، اما نتیجه یکسانی مطرح می‌شود.آخرین مصداق آن خلق روزنامه‌نگاری ورشکسته و نادم و فروشنده به نام محمود واعظ در سریال گناه فرشته است. مثلا تداعی‌کننده شخصیت محمود شمس‌الواعظین روزنامه‌نگار شهیر ایرانی! بازسازی چهره و نام نزدیک به محمود شمس‌الواعظین در یک سریال پر از اشکال از نظر فیلمنامه و کارگردانی، اما پرطمطراق و پر سروصدا که برای دیده شدن به «ضدخبر کیهان» خود را می‌آویزد را باید ذیل همین حمله گازانبری به چهره‌های داخلی صورت‌بندی کرد.

تکلیف رسانه‌های فارسی زبان خارجی معلوم است. اما رسانه‌های داخلی اگر می‌دانند و این‌گونه به چهره‌های محترم داخلی حمله حیثیتی می‌کنند و منزلت آنان را مورد هدف قرار می‌دهند، رفتاری خیانت‌آمیز دارند اگر نمی‌دانند و این‌گونه بر سر شاخه نشسته، بن می‌برند رفتاری جهالت‌آمیز دارند که در هر دو صورت سزاوار شماتت و سرزنش هستند.  نکته دیگر مقایسه دو اثر آقازاده و گناه فرشته نشان می‌دهد خالق این دو اثر از جهل مرکب رنج می‌برد. او این اجازه را پیدا کرده که برای فروش بیشتر آثارش همه ‌چیز را قمار کند و شوربختانه اصرارش بر این‌گونه روایت‌های مخدوش و پر از ایرادات فیلمنامه‌ای و کارگردانی و طراحی صحنه و تدوین نشان می‌دهد در کارش هم مهارت لازم را ندارد و این فقدان مهارت را می‌خواهد با حملات فرار به جلو جبران کند.
خالق این دو اثر توجه را «گدایی» می‌کند. برای پیدا کردن تماشاچی به «دریوزگی» می‌افتد. در هر قسمت به یک چهره پر طرفدار چنگ می‌اندازد.
این‌گونه سریال‌سازی به ‌شدت ترحم‌انگیز و در عین حال نفرت‌انگیز است. ترحم‌انگیز است، چون مچ کارگردان در پردازش روایت پوچ است. نفرت‌انگیز است، چون با آزادی عملی که به او هبه شده به حقارت‌آمیز‌ترین شکل ممکن برخورد می‌کند.

کاش این عزیزکرده‌ها قدر این موقعیت استثنایی را می‌دانستند و به جای خلق آثاری پیش پا افتاده برای یک‌بار هم شده یک اثر درخور تامل می‌ساختند.
و نکته آخر این‌گونه حمله به روزنامه‌نگار شناخته شده‌ای چون شمس‌الواعظین نشان می‌دهد تمام تلاش‌ها برای منزوی و به قبرستان انزوا فرستادن روزنامه‌نگاران شکست خورده و در پاسخ به این تلاش‌های عبث و بیهوده جز یک بیت از مولانای بزرگ نداریم که بگوییم: غرض‌ها را چرا از دل نرانیم؟

امتیاز شما
برای عضویت در کانال تلگرام کلیک کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا