آنکه تاب میآورد و نمیبازد | یادداشت رضاصائمی بر فیلم «اتاق مهمان»
فیلم تلاش کرده تا ریشههای مشکلات رفتاری حامد و ضعیف بودن و تابآوری پایانش نسبت به مشکلات زندگی را در واکاوی گذشته و کودکیاش بررسی کند تا روایتی روانشناختی از وضعیت اکنون او ارائه دهد. وضعیتی که اکنون دیگر یک امر فردی نیست بلکه به یک پاتولوژی اجتماعی تبدیل شده است.
سینما اعتماد : رضا صائمی : «اتاق مهمان» به کارگردانی عل حدادی ، نخستین فیلم اکران شده در بخش تازه افتتاح شده «سینما بدیل» در خانه هنرمندان ایران بود که ضرورت اکران و نمایشهای فیلمهای تجربه گرایانهای از این دست با انتخاب و نمایش آن، نمایانتر شد.
به این معنی که در «اتاق مهمان» با فیلمی به اصطلاح لوباجت مواجهایم که توانسته با تکیه بر قصهای جذاب که با واقعیتهای اجتماعی و انسانی جامعه امروز هم گره خورده فیلمی شود که هم کشش دراماتیک دارد و سویه سرگرم کننده آن قربانی تجربه گرایی آن نشده و هم میتواند یک موقعیت عاطفی- حسی را در در بستر درام به درستی روایت کند.
از آن دست فیلمها که فقدان یک بازیگر چهره و شناخته شده در آن، مانعی برای همراهی مخاطب با قصه و روایت آن نیست. قصهای که تنها در فضای داخلی شکل میگیرد و به تصویر کشیده میشود، حتی یک سکانس مربوط به اتومبیل هم باز در فضای داخلی ماشین فیلمبرداری شده و شاید جز یک پلان که نمای کلی از اتومبیل میبینیم صحنه بیرونی دیگری نیست.
شاید تنها فضای خارجی فیلم چند سکانس مربوط به بالا پشت بام خانه باشد که آن هم بخشی از خانه است یا نماهایی که از قاب پنجره به بیرون و خیابان میبینم باز از زوایه دید داخل خانه و پشت پنجره اتفاق میافتد. در واقع در «اتاق مهمان» با یک فیلم تک لوکیشن و فضای داخلی مواجه هستیم و فیلمساز، عناصر دراماتیک قصهاش را به روابط بین آدمها و به میانجی دیالوگها صورتبندی میکند.
فیلم پر دیالوگ است و مدام با کشمکش کلامی شخصیتهای قصه مواجه هستیم اما فیلم در ورطه حرافی و زیاده گویی نمیافتد بلکه در اینجام کلام در خدمت بازنمایی قصه قرار گرفته و قصه خود را بر آن سوار بود. به عبار دیگر میتوان گفت نسبت منطقی بین دیالوگ و درام شکل میگیرد که با التهاب قصه و فراز و نشیب های آن چفت و بست شده و ساختار روایی قصه را قوام میبخشد.
جالب اینکه دو شخصیت اصلی فیلم که گره داستان پیرامون زندگی و روابط آنها شکل گرفته و بسط مییابد حضور کمتری در صحنه دارند و به واسطه شخصیت های پیرامونی و ثانویه، قصه آنها رمزگشایی میشود تا در نهایت با حضور آنها که در صحنههای پایانی فیلم پررنگ تر میشود از اثربخشی بیشتری برخوردار شود.
در واقع در درون قصه و به میانجی شخصیت های پیرامونی، مخاطب با شخصیت و قصه زوج حامد و نوشین که در آستانه طلاق قرار گرفته اند آشنا میشود و به میانجی دیالوگها و نزاعهای کلامی که بین خانواده آنها بر سر عودت جهیزیه صورت میگیرد با گذشته و نیت جدایی آنها آشنا میشود. گرچه این آشنایی لزوما به رمزگشایی منجر نمیشود بلکه در عین آشنایی مخاطب با یک اختلاف زناشویی، تعلیق هم ایجاد میکند که دلایل تصمیم به جدایی این زوج چیست. این تعلیق در نهایت در سکانس نهایی که فرصت و خلوتی برای رویارویی حامد و نوشین فراهم شده، رمزگشایی از این تعلیق رخ میدهد. ضمن اینکه این رمزگشایی از گذشته تاریک به آیندهای پر امید گره میخورد تا در نهایت فیلم نه با پایان خوش اما با پایان خوش بینانه تمام شود. آنچه دلیل اختلاف بین حامد و نوشین شده و به گسست در زندگی آنها انجامیده و دیالوگهایی که بین آنها در این باره رد و بدل میشود مهمترین سکانس و نقطه قوت فیلم است. از این حیث که درباره تجربه دردناکی در روابط عاطفی یک زوج میگوید که بحران شخصیی آنها ناشی از بحرانهای اجتماعی است.
اینکه چطور بیکاری و ناامنی شغل و بالطبع مشکلات معیشتی به روابط عاطفی زوجین ضربه میزند و میتوان یک زندگی مشترک را از هم بپاشد. گرچه در اینجا با خوانشی روانشناختی هم از سوژه مواجه هستیم. روانشناختی یک افسردگی و احساس طرد شدگی مردانه. حامد که از کارش اخراج شده و دو ماهی را در زندان سپری کرده دچار انزوا و استیصال شده و خودش را در خانه و خلوتش محبوس میکند و امید به زندگی را از دست میدهد. او دائم احساس تنهایی، طرد شدگی و بیپناهی میکند. در صحنه آشپزخانه که همه برای اولین بار دور هم جمع میشوند تا حرف بزنند، حامد از خاطرات گذشته پدرش و نوع روابط او با فرزندانش حرف میزند که معلوم میشود ریشه این احساس طرد شدگی به تجربههای کودکی و نحوه مواجهه پدرش با او برمیگردد.
در واقع فیلم تلاش کرده تا ریشههای مشکلات رفتاری حامد و ضعیف بودن و تابآوری پایانش نسبت به مشکلات زندگی را در واکاوی گذشته و کودکیاش بررسی کند تا روایتی روانشناختی از وضعیت اکنون او ارائه دهد. وضعیتی که اکنون دیگر یک امر فردی نیست بلکه به یک پاتولوژی اجتماعی تبدیل شده است.
از این رو میتوان گفت قصه فیلم «اتاق مهمان» قصه و غصه جامعه امروز ماست که احساس ناتوانی، استیصال و کاهش تابآوری در جامعه پایین آمده و با یک فروپاشی عصبی و خانوادگی مواجه هستیم. با این حال همدلی نوشین با حامد و فرصت دوبارهای که به او با بازگشت به زندگیاش میدهد، حس امید به بهبود را در مخاطب زنده نگه میدارد. فیلم در عین اینکه از وضعیت تراژیک برخوردار است و قصه طلاق را دستمایه روایت خود قرار داده اما از کمدی موقعیت هم برخودار است که فضای تلخ درام را تعدیل میکند. «اتاق مهمان» در پس قصه خود بیانگر واقعیتی است که میتوان آن را ضرورت اخلاقی و اجتماعی برای زیستن در جامعه امروز دانست. روایت این گزاره که آنکه تاب میآورد، نمیبازد.